متن از ماریاچی

وقتی با تو آشنا شدم درخت مهربانیت آنقدر بلند بود که هرچه بالا تر رفتم آخرش را ندیدم .

معجون زیبایت آنقدر شیرین بود که هرچه نوشیدم نتوانستم تمامش کنم

دریای عشقت آنقدر وسیع بود که هر چه شنا کردم نتوانستم آخرش را ببینم و سرانجام در آن غرق شدم.



نظرات شما عزیزان:

مریم-دختران آفتاب
ساعت22:37---5 دی 1390
به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند ، رنگ عوض میکنند
با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است . . .


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 3 دی 1390برچسب:, | 4:51 بعد از ظهر | بهاره رسولی |